متن خبر:
بسمه تعالی
مجموعة حاضر گزیدهای است از داستانهای آلمانی از قرن هجدهم تا به امروز، بیشتر برمبنای روانکاوی جانهای پریشان، و نگاه به جهان جنون.
جنون از دیرباز از قصه تا اسطوره، در ادبیات حضور داشته است. به عنوان نمونه، در میان قصههای عامیانة آلمانی افسانهای به نام الزة باهوش از دختری تک فرزند حکایت میکند کانون همة آرزوهای پدر و مادری که دوست دارند این یگانة دلبندشان از تمامی همسالان خود سر باشد. برای همین «الزة باهوش» صدایش میزنند. ولی این دختر معمولی در زیر فشار نقشی که القایش می کنند، کلاغی می شود که در تقلید از کبک راه رفتن طبیعی خود را از یاد می برد. پس در پلة آخر بحران آن که برسر خویشتن خود بماند یا در نقش القاییاش فرو رود، دچار دوگانگی میشود، به خودگویه میافتد و سرگردان در بیابان، از خود میپرسد آیا من منم یا من نیستم.
در دنیای اسطوره هم از جمله میدانیم که هرکول در بیخبری از درست و نادرست کارهای خود، فرزندان و همسرش را میکشد. یا آژاکس در بیتمیزی ناشی از جنون گلهای گوسفند را به خیال آنکه دشمناند، از دم تیغ میگذراند.
قصة کشتار گوسفندان به گمان موهوم آنکه غولان و پلیدانند، در رمان جهانی شدة دنکیشوت هم تکرار میشود. متنهی در این رمان قهرمان و همزدة داستان خل تنها و انگشتنمایی است که اسباب خندة اطرافیان خود میشود و این اطرافیان را باید برهمین اساس هنوز «عاقل» دانست، زیرا بنابر گفتة هگل کسی میخندد که به خطا پی برده است و خود را نیز از شعاع خطر آن دور کرده است. به این معنا دنکیشوت در تاریخ انسانی به دوران روشنگری عقل باور تعلق دارد. ولی این مجموعة آسیبنگارانه از دنیای مدرن برگرفته شده است، دنیایی که به سبب ناهمسازی عناصر بنیادیناش، خاصه در عرصة اقتصاد و سیاست و فرهنگ، پیچیدگیای هزار تووار و منظری مهآلود یافته است، و در تصویری که آدمها در ذهن خود از آن بر میدارند، بسا واقعیتاش از وهم قابل تمیز نیست. مسخ کافکا درادبیات آلمانی، و بوف کور هدایت در ادبیات فارسی از جمله چنین دنیایی را ترسیم میکنند، اگر بگوییم که چنین دنیایی را اساسأ میشود ترسیم کرد.
اما نمونة کهنتر و کلاسیک این آثار در ادبیات فارسی شاید بیش از همه افسانههای هفت پیکر نظامی باشند که فضای قصههایشان را بر اساس ویژگیهای زیباییشناختی میشود رمانتیک دانست.
اکبرت زردمو، نخستین داستان این مجموعه نیز در جهانبینی خود عناصری رمانتیک دارد. اما داستان لنس بوشنر که محور و کانون این مجموعه است، نگاه جامعهشناسانه و روانکاوانه را با تجربههای پزشکی مدرن پیوند میدهد، و به این ترتیب در آسیبنگاری مدرن جان، از آثار پیشاهنگ آلمانی به شمار میرود و با نمونههایی بسیار میتوان تأثیر آن را حتی تا به امروز هم در قصهپردازی برزگانی چون توماس مان و الیاس کانتی دید.
پس از این نوول به قرن بیستم میرسیم که پر یسامدترین تجربة انسانهایش وحشت و بیگانگی بوده است، احساسهایی که به آثار تمامی نویسندگان مکتبی که به اکسپرسیونیسم شهرت دارد، رنگمایة بنیادین آنها را میبخشد و نشان میدهد که کافکا در ادبیات این دوران استثنا نه، بلکه چکیدهای است که نقش کانونی یافته است.
نظر به تمرکزش بر یک موضوع، بهتر اینکه این گزیده، در پرهیز از تکرار، مختصر بماند، وگرنه نویسندگان بسیاری هستند که نگاهی ویژه به آسیبهای جان آدمی داشتهاند، از جمله توماس برنهارد اتریشی و بسا بیش از او فریدریش دورنمات. هدف بیشتر ارائة نمونههایی بوده است که به این حوزه از ادبیات چشماندازی خاص باز، و آن را به عنوان مقوله معرفی کند.
هر داستان این مجموعه به سهم خود شرح و تفسیری کوتاه و جداگانه نیز یافته است.

گروه خبری: پژوهشی و فناوری
تاریخ ثبت خبر: 1392/08/12
کلیدواژه: چاپ ترجمه کتاب «از نگاه جنون» توسط دکتر سید محمود حدادی
تاریخ انقضای خبر: 1392/08/19
ویژه: بلی
گروه منبع: دانشکده ها
تعداد مشاهده: 878